خلاصه ماشینی:
"جدول 5:مجذور همبستگی و تعدیل شدهء آن و ANOVA متغیر پیشبین(تسلط ربع مغزی (B و متغیر ملاک(اثربخشی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) 1)متغیرهای پیشبین:تسلط ربع مغزی B متغیر ملاک:اثربخشی مدیران چنانچه از نتایج رگرسیونی در جدول 5 ملاحظه میشود P-0/05 و F-0/313(1 ù 101) است این یافته،فرضیهء سوم پژوهش را رد میکند.
جدول 6:مجذور هبستگی و تعدیل شدهء آن و ANOVA متغیر پیشبین(تسلط ربع مغزی (C و متغیر ملاک(اثربخشی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) 1)متغیرهای پیشبین:تسلط ربع مغزی C متغیر ملاک:اثربخشی مدیران چنانچه از نتایج رگرسیونی در جدول 6 ملاحظه میشود P-0/001 و F-16/440(1 ù 101) است.
جدول 7:مجذور همبستگی و تعدیل شدهء آن و ANOVA متغیر پیشبین(تسلط ربع مغزی (D و متغیر ملاک(اثربخشی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) 1)متغیرهای پیشبین:تسلط ربع مغزی D متغیر ملاک:اثربخشی مدیران چنانچه از نتایج رگرسیونی در جدول 7 ملاحظه میشود P>0/001 و F-69/689(1ù101 است.
این یافته از این نظر که ترجیح غالب همهء مدیران بدون توجه به اثربخشی آنها میباشد،با ترجیحات ارائه شده(ترجیح ربع B و C )برای مدیران توسط ندهرمن(2991:201)و یافتههای گذشته که مدیران تمایل دارند تا تسلط نمیکرهء چپ مغز،تمرکز بر سازماندهی،ساختاردهی و کنترل موقعیتها را داشته باشند(دیو،6991:39؛هرمن،2891)،همخوانی دارد.
نتایج تحقیق از این ایده حمایت میکند که مؤثرترین رهبران و کسانی که توانایی حل مسایل را دارند اشخاصی هستند که میتوانند از تمام مغز خود استفاده کنند و افرادی که تمام مغزی هستند برای هماهنگ کردن کار گروههایی که تمایلات تفکری متنوع دارند مانند«مترجمین»عمل میکنند و در صورتی که مدیران بتوانند مهارتهای تفکری کارکنان خود را تشخیص دهند و بهطور مناسبی آن مهارتها را با کارهایی که باید انجام شود هماهنگ یا تکمیل کنند،مدیران مؤثرتری خواهند بود (لامزدینها،6831:211)."