چکیده:
«گفته های داستانی » ابزار بیان سخنان و اندیشه ها و بستری مناسب برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گستردة هر داستان را تشکیل می دهد؛ «راویت گر» باید به گونه ای آنها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقا با داستان آشنا شود؛ ازاین رو سبکشناسی بازنمایی گفته های داستانی برای درک بهتر داستان ضروری می نماید. شیوههای بازنمایی گفته های داستانی که از رابطة راویت گر با شخصیت های داستانی به دست می آید، به پنج گونة مستقیم ، غیر مستقیم ، مستقیم آزاد، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی تقسیم می شود. مقالة پیش رو، به شیوة توصیفی ـ تحلیلی و ضمن ارائة جامعة کامل آماری از گفته های داستانی ، به تحلیل رمان الصبار (١٩٧٦) می پردازد. یافته ها، نشان می دهد که شیوههای بازنمایی گفتة مستقیم ، گزارش روایتی و گفتة مستقیم آزاد، به ترتیب بیش ترین بسامد کاربرد را در رمان دارند؛ روایت گر، با استفاده از شیوههای گفتة مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیت ها اجازه داده تا به طور مستقیم با خوانندگان ارتباط برقرار کرده و آنها را با دغدغه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی خود آشنا نمایند؛ گاهی نیز خود زمام حوادث داستان را به دست گرفته و با شیوة گزارش روایتی ، حوادث داستان را به پیش می برد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوههای بازنمایی سخنان در رمان الصبار و تعیین بسامد کاربرد هریک از شیوهها می باشد.
خلاصه ماشینی:
یافته ها، نشان می دهد که شیوههای بازنمایی گفتة مستقیم ، گزارش روایتی و گفتة مستقیم آزاد، به ترتیب بیش ترین بسامد کاربرد را در رمان دارند؛ روایت گر، با استفاده از شیوههای گفتة مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیت ها اجازه داده تا به طور مستقیم با خوانندگان ارتباط برقرار کرده و آنها را با دغدغه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی خود آشنا نمایند؛ گاهی نیز خود زمام حوادث داستان را به دست گرفته و با شیوة گزارش روایتی ، حوادث داستان را به پیش می برد.
1 yle n ction سؤال پژوهش این است که راوی در رمان الصبار، بازنمایی گفته های داستانی را چگونه به کار برده تا واقعیت های بیرونی جامعة فلسطین را در داستان منعکس نماید و برای جذاب نمودن داستان، از کدام شیوه، بیشتر استفاده کرده است و چرا؟ فرضیة مطرحشده این است که روایت گر از تمام شیوههای بازنمایی سخنان استفاده نموده؛ ولی به نظر می رسد گفتة مستقیم و گفتة مستقیم آزاد بیش ترین کاربرد را به خود اختصاص دادهاند؛ زیرا با این دو شیوه، شخصیت ها مستقیم با خواننده ارتباط برقرار کرده و از عواطف و دغدغه های خود پرده برداشته و سبب همدلی و همراهی خواننده با شخصیت - های داستان می شوند.
محمدصالح شریف عسکری، مقاله ای با عنوان «مفهوم الوطن و تجلیات الوطنیة و الوحدة عند سحر خلیفة من خلال ثنائیتها: الصبار و عباد الشمس » (١٣٩٠) نوشته و به بررسی نمودهای وطن و وحدت در دوگانة سحر خلیفه پرداخته و به این نتیجه رسیده که تمام اقشار مردم فلسطین برای حفظ وطن در مقابل رژیم غاصب اسرائیل با هم متحد و یکرنگ هستند (همان: ٧٨).