چکیده:
داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشت پرماجرا و آموزندة آنان از دیرباز به عنوان عناصری موثر به صفحات شعر و ادب راه یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است . یکی از زیباترین ، موثرترین و موردتوجه ترین این داستان ها، داستان عیسی مسیح (ع) است . در ادبیات گذشته ، بیشتر برداشت های شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است . اما در ادبیات جدید و به ویژه شعر معاصر عربی و فارسی ، این تلقی از مسیح (ع ) با چرخشی قابل ملاحظه ، سویه ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم چون رنج های مسیح (ع)، مصلوبشدن ایشان، قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفارة گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است . این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطورهای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شده اند، شاعران را در بیان آنچه از اضطرابهای درونی ، رنج ملت های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت های بیدادگر و... می بینند، بسیار یاری می رسانند. ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطورهای از مسیح (ع) اختصاص دادهاند. این پژوهش تطبیقی می کوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی ، به تحلیل و بررسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع ) بپردازد و جلوههای مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در این گونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشت های نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هریک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
خلاصه ماشینی:
اما در ادبیات جدید و به ویژه شعر معاصر عربی و فارسی ، این تلقی از مسیح (ع ) با چرخشی قابل ملاحظه ، سویه ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم چون رنج های مسیح (ع)، مصلوبشدن ایشان، قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفارة گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است .
symbolic شاخة زرین - اثر جیمز فریزر- آمده، شایع ترین سمبل های اساطیری که در ادبیات معاصر عرب به کاررفته ، اسطورههای دینی و به ویژه مسیحیت است (رجائی ، ١٣٨١: ٤٧) و حضرت مسیح (ع) یکی از نمادهای الهامبخشی است که شاعران با واکاوی ویژگی های شخصیتی و موضوعات مرتبط با حیات ایشان، درونمایة اشعار خود را در آن جست وجو می کنند.
با اینکه بیشتر این شعرا مسلمان هستند، اما با نگرش اسلامی و تصویری که این دین آسمانی از مسیح (ع) ارائه می دهد، در اثنا یا گرداگرد این شخصیت ، آنچه را که مایة الهام و آفرینش ادبی خویش باشد نیافتند، در نتیجه آنچه که مسیحیت دربارة مسیح (ع) بدان قائل است ، «به خصوص داستان به صلیب کشیدن ایشان، رنج ، فدادهی و برانگیخته شدن دوبارة وی » (عشری زاید، ٢٠٠٦: ٨٢) را بیش از دیگر موضوعات و مفاهیم ، در شعر خویش به کار گرفتند.
هرچند اینان از نظر حجم پرداخت به این شخصیت ، به سطح شاعران عرب نمی رسند، اما احمد شاملو بیش از دیگر هم عصران خویش ، مسیح (ع) را به شعر خویش کشانده است .