چکیده:
در این پژوهش با رویکردی تطبیقی ، دو متن کلاسیک فارسی (داستانهای بیدپای و کلیله و دمنه ) با توجه به شیوة روایت آنها بررسی شده است . فرضیة مقاله ، وجود تفاوتهایی در شیوههای روایتگری این دو اثر است به اعتبار وجود سبک گفتاری در یکی و سبک کتبی و منشیانه در دیگری. حضور راوی در آغاز حکایت ها، راوی درونمتنی و برونمتنی ، نقش راوی در برجسته کردن واژگان، لحن راوی، شیوة نتیجه گیری راوی (گوینده و نویسنده) در پایان حکایت ها، نگرش راوی به شخصیت های داستان، حضور آشکار راوی در پایان داستان و چگونگی پایانبندی روایت ، مواردی هستند که در دو کتاب مقایسه شدهاند و در نهایت فرضیة پژوهش (تفاوت دو روایت در شیوة روایتگری) اثبات شده است .
خلاصه ماشینی:
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران دریافت : ٩٠/٥/٣٠ پذیرش: ٩٠/١١/٣٠ چکیده در این پژوهش با رویکردی تطبیقی ، دو متن کلاسیک فارسی (داستانهای بیدپای و کلیله و دمنه ) با توجه به شیوة روایت آنها بررسی شده است .
حضور راوی در آغاز حکایت ها، راوی درونمتنی و برونمتنی ، نقش راوی در برجسته کردن واژگان، لحن راوی، شیوة نتیجه گیری راوی (گوینده و نویسنده) در پایان حکایت ها، نگرش راوی به شخصیت های داستان، حضور آشکار راوی در پایان داستان و چگونگی پایانبندی روایت ، مواردی هستند که در دو کتاب مقایسه شدهاند و در نهایت فرضیة پژوهش (تفاوت دو روایت در شیوة روایتگری) اثبات شده است .
پرسش اصلی تحقیق این است : با توجه به جایگاه راوی چه تفاوتهایی میان روایت شفاهی و کتبی کلیله و دمنه وجود دارد؟ فرضیة تحقیق نیز وجود تفاوتهایی در روایتگری به ویژه از حیث حضور راوی در آغاز و پایان حکایت ها، لحن روایت ، نقش راوی در برجسته کردن واژگان و شخصیت های داستان و چگونگی پایانبندی داستانها در دو اثر است که یکی بر اساس نقل و روایت شفاهی (سبک گفتاری) تدوین شده و دیگری متنی مکتوب با سبک منشیانه است .
شاید برای شنونده دانستن اینکه مکان وقوع روایت چه بوده، اهمیتی نداشته باشد؛ اما راوی با این کار بر واقع نمایی داستان می افزاید و اعتماد شنونده را بیشتر جلب می کند: داستانهای بیدپای کلیله و دمنه چنین گویند که در ولایتی که آن را دستابذ گویند، بازرگانی بوده است ...