چکیده:
هر زبان و گویش از اجزا و مواد قالبی چون زبانزدها و اصطلاحات، کنایهها و ضربالمثلها تشکیل میشود که باعث غنای آن زبان هستند. گفتارهای قالبی کاربرد خاص و موقعیتشناسانه و نقش مؤثری در برقراری ارتباطهای اجتماعی دارند. این گفتارها اغلب شفاهی هستند، زایایی فراوان دارند و حامل معانی عمیق و فشرده هستند. این اجزای کلیشهای و قالبی درطول سالیان و سینهبهسینه به نسلهای بعد منتقل یا در فرهنگها ثبت میشوند و برخی بهآرامی در زبان رسمی و حتی ادبی راه مییابند. بخش مهمی از ذخایر زبانی غیرمکتوب در فرهنگها را همین گفتارهای قالبیشده تشکیل میدهند که ضرورت توجه علمی به این انواع را دوچندان میکند. مسئلۀ اصلی این مقاله تبیین مبانی نظری و گونهشناسی و نشان دادن تنوع گستردۀ این کلیشههای قلبی زبان فارسی است. برای این منظور، ابتدا به معرفی پیشینه و کارهای انجامشده خواهیم پرداخت، سپس ریشه و خاستگاه این کلیشههای زبانی را بررسی میکنیم وضمن تبیین و تشریح این گفتارهای قالبی و زیرگونههای هریک (نفرینها، دشنامها، تعارفها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، تکیهکلامها، متلکها و کنایات و امثال)، ساخت زبانی، مضامین، کاربرد و تنوع آن در زبان عامه را با مثالهای کافی تبیین مینماییم. این مقاله را بهعنوان الگویی برای گونهشناسی وبررسیهای ساختاری و محتوایی زبان عامه پیشنهاد میکنیم. تحلیلهای دستوری، جامعهشناسانه و فرهنگی جایگاه قابل بررسی دیگری دارند.
خلاصه ماشینی:
"هدف جمالزاده از جمع آوری واژگان و اصطلاحات متداول عامه حفظ آنها از خطر نابودی، دریافت برخی متون داستانی عامه فارسی (به خصوص برای غیرفارسی زبانان)، عدمضبط این کلمات در فرهنگ های معتبر و علایق شخصی وی به این کار بوده است (جمالزاده، ١٣٨١: ١٥- ٣٠).
دربارة برخی زیرگونه ها نیز تکنگاریهایی انجام شده است ؛ ازجمله امیدسالار در مقالة «نکاتی دربارة فحش و فحاشی در زبان فارسی » (١٣٨١)، عبدالرحیم ثابت در مقالة «اصطلاحها و تعارفهای رایج درمیان زنان شیرازی» (١٣٨٥)، دانشگر در مقالة «تعارف و فرهنگ آن نزد ایرانیان » (١٣٨١)، پشتدار در مقالة «تعارفات زبان فارسی ازدیدگاه علم بلاغت » (١٣٨٨) و شایلی در مقالة «تعارف در فرهنگ مردم ایران» (١٣٨٧)، گوشه هایی از این گونه ها را نشان دادهاند.
زبان قالبی شده اصطلاحی است که در بعضی از مطالعات توصیفی و نظری دستور، درمورد پارهگفتارهایی به کار می رود که در داشتن ویژگی های معمول نحوی و صرفی با ساخت های زبانی دیگر متفاوت هستند و آنگاه که به کلام اعمال می شود استفاده از صورتی ثابت از کلمات را به ذهن متبادر می کند که برای برآوردن مقصودی رایج به کار می رود (همان).
سلام و خداحافظی : این گونه اصطلاحات که هنگام دیدار یا ترک کردن افراد به کار می روند، ممکن است در فرهنگ های مختلف ، با گرایش فرهنگی باشد؛ مثل خدانگهدار، خداحافظ ، خدا یار و نگهدارت، علی یارت، حق نگهدارت، شما را به خدا می سپارم، دست علی به همراهت و خدا قوت (به جای سلام به فرد درحال کار)."