چکیده:
در نظریۀ ساخت اطلاع، موضوعات و مفاهیم متنوعی مطرح هستند که یکی از این موضوعات، مفهوم شناختی «تشخیصپذیری » است. مفهوم ذهنی تشخیصپذیری در زبان دارای نمود است. در این مقاله، تأثیر پارامتر تشخیص¬پذیری بر روی نمود زبانی در حوزه¬های صرف، نحو و نوا به صورت مقابله¬ا¬ی در انگلیسی و فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می¬دهد میزان تشخیصپذیری مصادیق بر روی نمود صرفی آنها در دو زبان انگلیسی و فارسی تأثیرگذار بوده است؛ مشخصا اینکه مصادیق تشخیص¬پذیر به صورت ضعیف (ضمایر) و مصادیق تشخیص¬ناپذیر به صورت قوی (گروههای اسمی کامل) نمود پیدا می¬کنند. یافتۀ دیگر اینکه صورت¬های صرفی ارجح در انگلیسی و فارسی با هم متفاوت هستند. همچنین نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که پارامتر تشخیصپذیری در حوزه¬های نحو و نوا بر چگونگی نمود زبانی تأثیرگذار بوده است؛ مثلا عباراتی که دارای مصداق تشخیص¬پذیر بوده¬اند، بیشتر با جایگاه نحوی نهاد منطبق شده¬اند یا به صورت فاقد تکیه نمود یافتهاند. یافتة دیگر پژوهش این است که برخلاف نحوۀ نمود صرفی، تأثیر پارامتر فوق¬الذکر در حوزه¬های نحو و نوا در دو زبان انگلیسی و فارسی به صورتبندی¬های زبانی تقریبا مشابهی منجر شده است. در این پژوهش از آزمون¬های مجذور خی و Z برای تشخیص معنی¬دار بودن رابطه¬ها استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که پارامتر تشخیص پذیری در حوزههای نحو و نوا بر چگونگی نمود زبانی تأثیرگذار بوده است ؛ مثلا عباراتی که دارای مصداق تشخیص پذیر بودهاند، بیشتر با جایگاه نحوی نهاد منطبق شدهاند یا به صورت فاقد تکیه نمود یافته اند.
سؤالی که در این مرحله به آن پاسخ داده می شود این است که کدام نوع مصداق از احتمال بیشتری برای داشتن یا نداشتن تکیه برخوردار است ؟ برای تشخیص معنی دار بودن رابطة بین وضعیت ذهنی مصادیق و شیوة نمود صرفی ، نحوی و نوایی از آزمون مجذور خی استفاده شده است .
علاوه بر این ، آزمون Z نشان داد که تأثیرگذاری پارامتر میزان تشخیص پذیری بر نمود صرفی در دو زبان، منجر به صورتبندی صرفی متفاوتی شده است ؛ مثلا در رابطه با استفاده از ضمیر برای بازنمایی زبانی مصادیق فعال می بینیم که در انگلیسی در ٦٦.
١ = Z)؛ بنابراین ، در اینجا هم تأیید می شود که اولا پارامتر میزان فعالبودن مصداق بر نحوة نمود زبانی این مصادیق تأثیرگذار بوده است و دوما این تأثیرگذاری در سطح صرفی بر دو زبان انگلیسی و فارسی به صورتبندیهای صرفی متفاوتی منجر شده است .
در مسئلة بالا مطرح می شود که سخنگویان در زبان انگلیسی و فارسی برای بازنمایی صرفی مصادیق نیمه فعال و غیرفعال از ابزار صرفی تقریبا یکسانی بهره گرفته اند، ولی باید توجه داشت به دلیل تعامل بین بخش های مختلف زبان، این ابهام در سطح صرف با الگوی تکیه گذاری متفاوت در این دو نوع مصداق جبران شده است ."