چکیده:
روزبهان بقلی از مهمترین چهرههای تصوف در قرن ششم است که زبان عرفانی ویژهای دارد. زبان نزد روزبهان اشکال متنوعی دارد. یکی از این اشکال، زبان تجریدی اوست. پژوهش حاضر در پی آن است با استفاده از الگوی مربع نشانهشناختی به زبان تجریدی روزبهان بپردازد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش آن است که با توجه به بیانناپذیری تجربه عرفانی، به تبیین خصایص زبان تجریدی روزبهان و بهدست دادن بستری برای فهم تجربه او دست یابد. از این رو، نگارندگان پس از تبیین کلیاتی درباره زبان عرفانی او، به نظریه بیانناپذیری زبان عرفان میپردازند تا علت توجه عارف به رویکرد تشبیهی، تنزیهی، سلبی و ایجابی تبیین شود. سپس با تحلیل سازوکار سلبی، ایجابی، تشبیهی و تنزیهی در زبان عارفان، بستری برای رویارویی با زبان تجریدی روزبهان فراهم شود. در ادامه الگوی مربع نشانهشناختی معرفی و وضعیتهای دهگانه نشانهها تحلیل و بررسی میشود.
چنین مطالعهای آشکار میسازد که زبان تجریدی روزبهان از میان سه تقابل، یعنی تباین منطقی، تضاد و استلزام، گرایش بیشتری به تباین منطقی دارد. این امر از آنجا ناشی میشود که روزبهان معمولا از مقولههای کلان و عظیم هستی سخن میگوید که در دو قطب کاملا متناقض قرار دارند. بنابراین، او گاه این دوگانیها را کنار هم قرار میدهد و جمع میکند و فراواژه «مرکب» میسازد. گاه هر دو مقوله را سلب میکند و فراواژه «خنثا» میآفریند و گاه با سلب یکی و ایجاب دیگری «نماگر مثبت» میآفریند. گاهی نیز همزمان یک مقوله را هم سلب و هم ایجاب میکند و فراواژه «بینام» تولید میکند؛ اما به هر روی، از آنجا که روزبهان از ساحتی سخن میگوید که به تعبیر خود وی، انسان عارفگویی ناسوتی است که سرّ لاهوت را بهزبان میآورد، از این رو تباین منطقی که مستلزم جمع ضدّین است، در زبان تجریدی وی بیش از همه تقابلها بهچشم میآید. در ضمن، فراواژههای مرکب، خنثی، بینام و نماگر مثبت که مایههای تجریدی تجربه را افشا میکنند از فراواژههای پرکاربرد زبان تجریدی روزبهان بهشمار میآیند.