چکیده:
هدف این تحقیق، بررسی نقش پیشینه تحصیلی و برخی ویژگی های فردی دانشجویان در پیشرفت تحصیلی آنان در قالب یک مدل علی بود. ۳۹۷ نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تهران، مشتمل بر ۳۰۷ نفر دانشجوی دوره کارشناسی، ۹۰ نفر دوره کارشناسی ارشد، و متشکل از ۱۱۷ نفر پسر و ۲۸۰ نفر دختر، به شیوه طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشهای سه پرسشنامه: ۱) راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، ۲) منبع کنترل راتر، و ۳) خود پنداره بک پاسخ دادند. برای متغیر پیشینه تحصیلی از معدل دوره تحصیلی قبل، و برای متغیر پیشرفت تحصیلی، از معدل کلی دروسی را که تا ترم پیش از اجرای پرسشنامه ها، کسب کرده بودند، استفاده شد. با استفاده از تحلیل مسیر، اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پیش بین بر پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از تحلیلی مسیر نشان داد که: پیشینه تحصیلی، اضطراب امتحان، و خود تنظیمی به طور مستقیم بر پیشرفت تحصیلی دانشجو اثر می گذارند و بهترین پیش بینی کننده های پیشرفت تحصیلی هستند؛ و متغیرهای: پیشینه تحصیلی، خودکارآمدی، خود پنداره، منبع کنترل، ارزش گذاری تکلیف، و استفاده از راهبردهای شناختی به طور غیرمستقیم بر روی پیشرفت تحصیلی دانشجو تاثیر می گذارند.
خلاصه ماشینی:
"بدین منظور،به استناد دیدگاههای راجرز1،بندورا،و پینتریچ2و دی گروت3،عواملی همچون: خودکارآمدی،خودپنداره،اضطراب امتحان،ارزشگذاری تکلیف،منبع کنترل، خودتنظیمی و استفاده از راهبردهای شناختی به عنوان عوامل انگیزشی پیشرفت تحصیلی؛و براساس دیدگاه بلوم4،پیشینه تحصیلی-به مثابه رفتار و ورودی شناختی-به عنوان توانایی و مهارتهای لازم برای پیشرفت تحصیلی،در نظر گرفته شدند تا تاثیر همزمان آنها در قالب یک مدل برروی پیشرفت تحصیلی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
بسیاری از تحقیقات بیانگر رابطه همبسته منفی معنیدار بین این دو متغیر است به طوری که متغیر اضطراب امتحان ارزش پیشبینی کنندگی پیشرفت تحصیلی یادگیرنده را در یک دوره یا یک درس دارد.
پژوهشهای انجام گرفته در زمینه رابطه بین پیشینه و تجربههای پیشین تحصیلی یادگیرنده و پیشرفت تحصیلی بعدی وی بیانگر ارتباط همبسته این دو متغیر به یکدیگر است و نشاندهندۀ این نکته است که پیشینه تحصیلی و آموختههای قبلی یادگیرنده، پیشبینی کننده قوی و مطمئنی برای عملکرد بعدی فرد در جریان یادگیری است؛این نوع روابط در گزارشهای پژوهشی منتظری(1343)،هرمزی(1373)،پورکاظمی(1374)، خسروی(1378)،رکدال(1983)،لوین4و ویکوف5(1990)،هافمن6و لویزکی7(2005)، فرنچ و همکاران(2003)،ایزنبرگ8و داوست9(1990)،مک کینزی10و همکاران (2004)،و ولف11و جانسون12(1995)،به نقل از دی برارد13و همکاران،2004)مورد تایید قرار گرفته است و بعضا گزارش کردهاند که در تحلیلهای خود دریافتهاند که عملکرد (1).
رابطه خودکارآمدی و اضطراب امتحان توسط سیف و لطیفیان(1383)،و پینتریچ و دیگروت(1990،به نقل از پینتریچ و شانک،2002،ترجمه شهرآرای،1386)بررسی شده است و نشان دادهاند که بین این دو متغیر رابطه همبسته منفی وجود دارد اصغرنژاد و همکاران(1383)و عبد الهی انصار و فتحی آذر(1384)به وجود رابطه همبسته بین خودکارآمدی و منبع کنترل در گروههای دانشجویی پی بردهاند."