چکیده:
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مناسب برای توسعهیحرفهای معلمان چندپایه بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد .مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش کارشناسان و معلمان چند پایه بودند که 20 نفر از آنها به شیوه نمونهگیری هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جمع آوری دادهها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. کیفیت یا اعتبار پژوهش با روشهای درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم، بررسی توسط اعضا و زاویه بندی روش شناختی رعایت گردید. جهت تجزیهوتحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شد. طی مراحل سه گانه تحلیل داده ها ۳۷۱ کد باز و 25 کد محوری و 6 کد انتخابی حاصل و در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل شرایط علی (فعالیتها و برنامههای توسعه حرفهای معلمان چندپایه و کمبود منابع مالی)، پدیده محوری «توسعه حرفهای معلمان چندپایه» (شایستگی آموزشی، شایستگی های روانشناختی، شایستگی مدیریتی، شایستگی اخلاقی و شایستگی اجتماعی)، راهبردها (سیاستگذاری و تدوین قوانین حمایتی از معلمان چندپایه، برنامههای توانمندسازی و دانش افزایی معلمان چندپایه، تدوین محتوای آموزشی مناسب و در دسترس، افزایش بودجه و ارائه خدمات رفاهی و پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری از مدارس چندپایه)، شرایط زمینهای (بعد فرهنگی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد تاریخی و بعد سیاسی)، شرایط محیطی مداخلهگر(ضعف بنیه علمی معلمان، عدم برخورداری از حمایت سازمانی لازم، محرومیت روستا، مشکلات ناشی ازدورافتادگی مناطق محروم و عوامل ساختاری) و پیامدها (پیامدهای توسعه حرفهای برمعلمان، پیامدهای توسعه حرفهای معلمان بر دانشآموزان و پیامدهای توسعه حرفهای معلمان بر جامعه) جای گرفتند. یکپارچهسازی کدها بر مبنای روابط موجود بین آنها حول محور توسعه حرفهای معلمان چندپایه در فعالیتهای حرفهای، شکلدهنده مدل پارادایمی است که توسعه حرفهای معلمان چندپایه را منعکس می کند. نتایج نشان داد توسعه حرفهای معلمان چندپایه فرایندی پیچیده و چند وجهی بوده و نیازمند سیاستگذاریهای کلان، جامعنگر و تخصصی است. اتخاذ سیاستها و برنامهریزیهای صحیح می تواند چشمانداز روشن و امیدبخشی را در جهت نیل به هدف مطلوب توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم در پی داشته باشد.