چکیده:
امروزه بخش بانکداری در جایگاه مهمترین نهاد اقتصادی، پولی و مالی کشور قرار دارد. از طرف دیگر در نظام اقتصاد اسلامی، وظیفۀ حیاتی یادشده برعهدۀ سیستم بانکداری اسلامی است. فرایند استقرار بانکداری اسلامی در اقتصاد کشور، با گذشت بیش از سه دهه از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا علیرغم نقصهای موجود در آن، در اجرا نیز ناموفق بوده است. از این رو، پژوهش حاضر با رویکردی بنیادی و جامع به بررسی و ارائۀ مدلی مفهومی برای تبیین آمادگی بانکهای تجاری بهمنظور پیادهسازی بانکداری اسلامی در فضای اقتصاد ایران میپردازد و برای این منظور، از رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی بهره میبرد. به این ترتیب در بخش کیفی، از استراتژی نظریۀ دادهبنیاد مشتمل بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی و نیز الگوی مبنایی این نظریه بهمنظور دستیابی به مدل مستخرج از پژوهش استفاده شده است. همچنین در بخش کمی، روش توصیفی پیمایشی برای تحلیل و تبیین مدل پیشنهادی به کارگرفته شده است. نتایج پژوهش در قالب مدل تأییدشده و برازشیافته شامل شش مقوله یا بُعد اصلی و 43 بُعد فرعی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
بـر ایـن اساس ، پژوهش حاضر درصدد بررسی و ارائة چارچوبی است تا ابعاد، مؤلفه ها و عوامل مهمی کـه در فضای اقتصادی و بانکی کشور بر پیاده سازی کامل سیستم بانکداری اسلامی در اقتصاد ایران تأثیرگذار و نقش آفرین هستند را شناسایی کند و در قالب یک مدل بنیـادی و جـامع ارائـه دهـد.
مدل تبیین کنندة پیاده سازی سیستم بانکداری اسـلامی در بانـک هـای تجـاری ایران چگونه است ؟ به منظور دستیابی به اهداف و سؤالات پژوهش ، پس از مطالعة تفصیلی مبانی نظری و ادبیات پژوهش ، با به کارگیری رویکرد آمیخته ، در گام نخست با روش کیفی (اسـتراتژی نظریة داده بنیاد) و در گام دوم با روش کمی (توصیفی پیمایشی )، یافته های به دست آمده در قالـب مدلی جامع برای استقرار سیستم بانکداری اسلامی پیشنهاد شده است .
مراحل تحولی برای دستیابی به الگوی سیستم بانکداری اسلامی برخی از پژوهش ها به بررسی اصلی ترین چالش ها و مشکلات مدل بانکـداری بـدون ربـا در ایران پرداخته اند (اکبریان و رفیعی ، ١٣٨٦؛ سیدجوادین ، راعی ، ایروانی و صفری ، ٢٠١٤): • صوری بودن بخشی از عملیات بانکی به علت تبـدیل شـدن تمـام عملیـات بـانکی بـه عقدهای معاملاتی ؛ • نبود تنوع لازم برای متقاضیان مختلف تسهیلات و کسب وکارها؛ • فقدان نظام حسابداری کارآمد و استاندارد؛ • ضعف در پرداخت سود واقعی به سپرده گذاران ؛ • تمایل کم به پذیرش ریسک برای مشارکت در پروژه های سرمایه گذاری ؛ • گرایش کم بانک ها به مشارکت واقعی در پروژه ها و تمایل زیاد به عقدهای معـاملاتی مثل فروش اقساطی به جای عقدهای مشارکتی ؛ • نبود راهکارهای مناسب و بهینه برای مدیریت معوقات ؛ • نبود روش مناسب برای تمدید زمان بازپرداخت تسهیلات بانکی ؛ • ضعف نظام نظارتی و بازرسی کارآمد؛ • ضعف توانایی و عدم وجود کارشناسان متخصص در بانک ها بـرای تعیـین طـرح هـای دارای توجیه فنی و اقتصادی بالا؛ • بی اعتقادی جامعه به اسلامی بودن عملیات بانکی ؛ • نبود تنوع کافی برای سلیقه ها و ترجیحات متفاوت سرمایه گذاران و مشارکت کنندگان .