چکیده:
این مقاله به مطالعة درک شنیداری محل تکیة واژگانی در زبان فارسی می پردازد. در یک آزمایش ادراکی ، جفت واژة کمینة تکیه ای بی معنی «@m@m,m@m@» محرک هدف انتخاب شد و مقادیر دیرش هجا، سطح شدت انرژی کل ، سطح شدت انرژی فرکانس های میانی و بالا و فرکانس پایة واکه های تکیه بر و بدون تکیه ، در دو بافت دارای تکیة زیر و بمی و فاقد تکیة زیر و بمی ، طی گامهای مختلف بازسازی شد. سپس محرکهای بازسازیشده در یک آزمون شناسایی ، به آزمودنی ها ارائه شد که ٢٠ گویشور بومی فارسی معیار بودند و از آنها خواسته شد هجای تکیه بر را در محرکهای هدف مشخص کنند. نتایج ، یافته های آزمایش تولیدی صادقی (٢٠١١) را تایید کردند. بر این اساس، در بافت دارای تکیة زیر و بمی ، درک محل تکیه تا حد زیادی، تابعی از تغییرات فرکانس پایه است ؛ اندازة تغییرات زیر و بمی یا اختلاف سطح فرکانس پایة بین دو هجا، باعث تمایز شنیداری محل تکیة واژگانی می شود. در این بافت اثر همبسته های دیگر بر درک تکیه ، افزایشی است ؛ به این صورت که این همبسته ها اطمینان پاسخ های شنیداری را تا حدودی افزایش می دهند. در بافت فاقد تکیة زیر و بمی ، اثر دیرش هجا بر درک تکیة واژگانی قویتر از همبسته های شدت انرژی مانند: سطح شدت انرژی کل ؛ سطح شدت انرژی و فرکانس های میانی و بالا، است . این نتایج نشان می دهد در صورت حذف تغییرات زیر و بمی ، شنوندة فارسی برای تعیین محل تکیة واژگانی به نشانه های دیرشی ، وابسته است
خلاصه ماشینی:
هدف از انجام تحقیق ، پاسخ به این سؤال اساسی است که «نشانه های مؤثر بر درک تکیة واژگانی در زبان فارسی کداماند؟»؛ به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن عوامل فرکانس پایه ، دیرش واکه و شدت انرژی سازههای فرکانسی به عنوان اصلی ترین همبسته های ادراکی تکیة واژگانی در سطح زبانهای مختلف ، این سؤال مطرح می شود که «درک تکیه در زبان فارسی تا چه اندازه وابسته به تغییرات این نشانه های صوتشناختی است ؟» مطالعة حاضر در دو بافت نوایی جداگانه ، یعنی بافت دارای تکیة زیر و بمی (حضور عامل فرکانس پایه ) و بافت فاقد تکیة زیر و بمی (عدمحضور فرکانس پایه ) صورت می گیرد و نتایج با یکدیگر مقایسه می شوند.
کمپل و بکمن آزمایش مشابهی را با انتخاب پارامترهای پیشنهادی اسلویجر و ونهاون (١٩٩٧ & ١٩٩٦) روی جفت واژههای زبان انگلیسی در بافت فاقد تکیة زیر و بمی انجام دادند که یافته های این آزمایش ، از نظر سطوح شدت انرژی فرکانس های میانی و بالا اختلاف معنی داری را نشان نداد (٧١-٦٧ :١٩٩٧ ,Campbell and Beckman).
در این مقاله قصد داریم با انجام یک آزمایش ادراکی ، درک شنیداری محل تکیة واژگانی را در زبان فارسی از طریق تغییر مقادیر فرکانس پایه ، دیرش واکه ، سطح دامنة تمامی فرکانس ها و سطح دامنة محدودة فرکانس های میانی و بالا بررسی کرده، نتایج حاصل را با یافته های آزمایش تولیدی صادقی (٢٠١١) مقایسه کنیم .
"Spectral balance as an acoustic correlate of linguistic stress".
"Spectral balance as a cue in the perception of linguistic stress".