چکیده:
این مقاله با مرور رویکردهای نظری درباره مصرف و سبک زندگی و خوانشهای متفاوت از مقولة مصرف در متن نظریهپردازیهای متفکران اجتماعی و فرهنگی مانند وبلن، بوردیو، داگلاس و ایشروود، بودریار، بومن و... به مطالعه موردی دربارة آثار رواج فرهنگ مصرفی در ایران و تحلیل آسیبشناسانه آن به ویژه در میان جوانان میپردازد و اینگونه نتیجه میگیرد که مصرف جوان ایرانی فقط لحظهای برای مصرف کردن، استفاده از موقعیت برای انطباق، همنوایی، لذت و سرخوشی است. مصرف نوعی استراتژی برای پر کردن زمان، شریک شدن در تجربة دیگران، خود ابرازی و تمایز است.
This article have investigated the theoretical approaches has been utilized in the consumption and lifestyle issues as well as it have tried to study different views of some social and cultural theorists about consumption such as Thorstein Veblen, Pierre Bourdieu, Douglas, Isherwood, Jean Baudrillard, Zygmunt Bauman and so on .Also the case study which has been done in the article has indicated the prevalence of consumption culture and pathological analysis of it especially among youth. The results have shown that the consumption among Iranian youth has been just a moment for consuming and the consumption has been seen as an opportunity for compliance, conformity, pleasure and euphoria. The consumption is a kind of strategy for wasting time, sharing the experience with others, self-expression and being distinctive.
خلاصه ماشینی:
چنانچه ملاحظه میشود این گفتمان آسیبشناسانه کانون توجه خود را بیشتر به سطح اقتصاد سیاسی و جامعهشناسی سیاسی مصرف قرار میدهد و چندان مکانیسمهای فرهنگی و تاریخی که به موجب آن گرایشها و رفتارهای مصرفی در جریان زندگی روزمره شکل گرفته و ارتباطی همگرایانه و یا واگرایانه با جریان هویتیابی افراد پیدا میکنند را مورد توجه قرار نمیدهد.
علیرغم آنکه سنت مطالعه رفتارها (مصارف) و گرایشهای خرده فرهنگی جوانان از نیمة دوم قرن بیستم به بعد به ویژه در آثار نویسندگان سنت مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (هال و جفرسون، 1978؛ هیدایج، 1998؛ مک رابی، 1978)و نیز مطالعات سنت پساخرده فرهنگگرایی دو دهة آخر قرن بیستم (بنت، 1999، جنکز، 2005؛ ماگلتون،1997) مورد توجه بوده و مطالعات تجربی بسیاری را شکل داده است، مفهومسازی و نظریهپردازی از مصرف جوانان کمتر در متن پیوند آنها با جامعه بزرگتر و فرهنگ عمومیبوده است.
انتخاب جوانان همچنین با این ملاحظه انجام شده است که در غیاب مدل جامعة مصرفی در ایران (با توجه به شرایط ساختی و توسعهای) و علیرغم فاصله با مدل جامعه مصرفی مدرن غربی که در آنها مسائل هویت با کمک کالاهای خریداری شده از بازار رفع میشود (نلسون،2007: 169)، فرایندهای جهانیشدن و رشد تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی، به ویژه زمان فراغت موجود برای جوانان و موارد مشابه پتانسیل ویژهای به تحلیل رفتار و انگیزههای مصرفی آنها به عنوان نسلی با جهتگیری ارزشی و رفتاری متمایز و مهمترین مصرفکنندگان فرهنگ عامهپسند در جامعه میبخشد.