خلاصه ماشینی:
در این صورت و بر این پایه است که وجود یک قانون نظام مطبوعاتی ضرورت مییابد و همراه با آن به وجود قانونی نیاز است که جرایم مطبوعاتی را به نحو روشنی تعریف کند و نحوهء اعلام جرم و رسیدگی بدین اعلام جرمها را در دادگاههای خاص و با حضور هیأت منصفهء مطبوعاتی و نیز میزان مجازات هر جرم مطبوعات امنیت حرفهای روزنامهنگاران تأمین شده است؟ به جز فصل سوم قانون مطبوعات-حقوق مطبوعات-که دارای سه ماه(3،4 و 5)است و در آنها تا اندازهای جانب مطبوعات گرفته شده است،برای بقیهء مواد-در واقع-همان عنوان''حدود‘‘زیبندهتر است!زیرا باز هم شرح''ممنوعه‘‘هاست.
اگر یک روزنامهنگار تیزهوش از همان ابتدا به این موضوعها اشاره میکرد،آیا متهم به تخریب نمیشد؟آیا فقط مقامهای رسمی آگاهی و توان چنین تشخیصی را دارند؟ مادهء 4 که هدف آن تأمین بخشی از حقوق مطبوعات،به ویژه در رابطه با دولت است، چنین میگوید:«هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقالهای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند».
این مادهء ضروری و دلگرمکننده،چه ضمانت اجرایی دارد؟درحالیکه قانون مطبوعات تمامی جرایم جزیی و کلی مطبوعات را برشمرده است و مجازاتهایی از قبیل تعطیل نشریه، جریمهء نقدی،تعزیر و حبس در نظر گرفته است،مجازات جرایم دیگران در قبال مطبوعات چیست؟به راستی،طی این چند سالی که از تصویب نهایی قانون مطبوعات گذشته است،چند نفر به جرم اعمال فشار بر مطبوعات محکوم شدهاند؟آیا در طی تمام این مدت هیچ مقام دولتی و غیردولتی برای چاپ مطلب یا مقاله به مطبوعات فشار نیاورده است و ایضا،به سانسور و کنترل نشریات مبادرت نکرده است؟ در پایان،باید به نکتهای مهم اشاره کرد:کار مطبوعات یک مقولهء فرهنگی است،برخورد با آن هم باید برخورد فرهنگی باشد.