چکیده:
طی سال های اخیر، رویکردهای نوینی در روزنامه نگاری شکل گرفته است که روزنامه نگاری شهروندی، روزنامه نگاری صلح، روزنامه نگاری گفت وگو، روزنامه نگاری محیط زیست و روزنامه نگاری سلامت از جمله آنهاست.
در این میان روزنامه نگاری کنشگر و استفاده از رسانه های جایگزین جایگاه ویژه ای در ارتباطات توسعه به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است شکل گیری این نوع روزنامه نگاری در ایران بررسی شود. از آنجا که اولین نمونه های این نوع ارتباطات در حوزه میراث فرهنگی بوده است، اینمقاله به این موضوع پرداخته است. در ابتداسیرتطوروشکل گیریرسانه های کنشگر وجایگاهآنهادرزیست بومجدیدرسانه ایموردبررسیقرارگرفته و با تکیه بر مبانی ارتباطی آن در دو نظریه مهم ”جامعه شبکه ای“ مانوئل کاستلز و ” ارتباطات مشارکتی“ جان سرواس که مفهوم ”روزنامه نگاری کنشگر “ تشریح شده است. پس از آن نحوه رسانه ای شدن میراث فرهنگی در ایران که بخشی از آن با روش های روزنامه نگاری کنشگر و جایگزین سازگار بوده، مورد مطالعه قرار گرفته و با متخصصان و کارشناسان و روزنامه نگاران و کنشگران این حوزه گفت وگو شده است.
در این تحقیق با استفاده از روش نظریه زمینه ای (Grounded Theory) نهایتا وضع موجود و مطلوب روزنامه نگاری کنشگر در حوزه میراث فرهنگی در قالب دو مدل به تصویر در آمده است.
خلاصه ماشینی:
در ابتدا سیر تطور و شکلگیری رسانههای کنشگر و جایگاه آنها در زیستبوم جدید رسانهای مورد بررسی قرار گرفته و با تکیه بر مبانی ارتباطی آن در دو نظریة مهم "جامعة شبکهای" مانوئل کاستلز و " ارتباطات مشارکتی" جان سرواس که مفهوم "روزنامهنگاری کنشگر " تشریح شدهاست.
پس از آن نحوة رسانهای شدن میراث فرهنگی در ایران که بخشی از آن با روشهای روزنامهنگاری کنشگر و جایگزین سازگار بوده، مورد مطالعه قرار گرفته و با متخصصان و کارشناسان و روزنامهنگاران و کنشگران این حوزه گفتوگو شدهاست.
رسانه کنشگر، رسانههای جایگزین، روزنامهنگاری شهروندی، ارتباطات مشارکتی، رسانهایشدن میراث فرهنگی در ایران طرح مسئله رسانههای نوین که میتوان اینترنت و تلفنهای هوشمند را مصداقهای بارز آن بهشمار آورد، مفاهیم تولید، انتقال و دریافت پیام را تغییر داده و صورتی جدید از ارتباطات را بهوجود آوردهاند.
(مارتین، 2007) بهمنظور شناخت بیشتر عملکرد رسانههای کنشگر و جایگزین در این مقاله تلاش شدهاست که زمینههای شکلگیری این نوع روزنامهنگاری و فعالیت رسانهای مورد مطالعه قرارگیرند و نتایج این مطالعه نظری با تکیه بر نوعی از کنشهای مدنیـ ارتباطی که به رسانهایشدن میراث فرهنگی در ایران کمک کرده، نقد و بررسی شوند.
یکی از چالشهایی که جنبشهای مدنی و اجتماعی با آن روبهرو هستند؛ این است که آیا پیام آنها بهصورت واضح و تأثیرگذار در فضای رسانهای انعکاس مییابد و در قالب مناسب رسانههای جریان اصلی یعنی رسانههای جمعی که مخاطب انبوه دارند منتقل میشود؟ عامل مهم در این موضوع بهمیان آمدن رسانههای جایگزین است که مجاری مستقیم ارتباط را که نگاه عادلانهتری دارند، شکل میدهند و در عینحال با نقد رسانههای جریان اصلی، پوشش خبری را واقعیتر میکنند.