خلاصه ماشینی:
"در حقیقت با روشن شدن تدریجی اهمیت نگرشهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در رشد اقتصادی،نگاه به نقش ارتباطات و از جمله مطبوعات تغییر یافت و نظریهها به این نکته معطوف شد که اگرچه میتوان علم،تکنولوژی و سرمایه را وارد هر جامعهای کرد اما خلاقیت لازم برای کاربرد این منابع در جهت توسعهء یک جامعهء خاص باید از دل آن جامعه برخیزد و رسانهها میتوانند محیط اجتماعی را آمادهء پذیرش تحول سازند.
در این مدل چهار متغیره،مشارکت مرحلهء چهارمی است که پس از سه مرحله پیشین محقق میشود،البته در الگوی لرنر؛ مدل توسعه سرانجام از یک فرآیند خطی به سوی نوعی مسیر خطی مرکب میل پیدا میکند که در آن رابطه میان رسانهها و سوادآموزی وضعیت متقابل به خود میگیرد41یعنی:(به تصویر صفحه مراجعه شود) در الگوی لرنر مطبوعات بیش از آنکه مولود ساختهای سیاسی خاص باشند،عامل مؤثر در شکلگیری آنها هستند.
52 در حقیقت میان آگاهی افراد از نوآوریها که توسط رسانهها از قبیل مطبوعات انجام میپذیرد و پذیرش و کاربرد آنها که از طریق شبکهء ارتباطات سنتی محقق میشده،ممکن است فاصلهء زمانی زیادی به وجود آید،این فاصله را عواملی از قبیل«تطبیقناپذیری نوآوری با امکانات و شرایط جامعه»،«دشواری زبان ارتباطی»،«کاربردی نشدن اطلاعات عرضه شده تا سطح تأمین نیازهای روزمره»، «سابقهء ذهنی منفی نسبت به منبع ارتباط»، «ساخت اجتماعی پیامگیران»،«تجربهء تاریخی ناخوشایند نسبت به نوآوریهای پیشین»، «زمان نادرست عرضه»و..."