چکیده:
دخالت روزافزون رسانهها در قلمرو سیاست در بسیاری از کشورها،ناقدان را از بابت رویکرد جمهوری(ایالات متحده امریکا)مبتنی بر رسانهها نگران کرده است.در یک چنین جمهوریای رسانههای همگانی وظایف نهادهای سیاسی فعال در کشورها لیبرال را از آن خود میسازد.با وجود این،بررسی دقیق شواهد نشان میدهد که نهادهای سیاسی در بسیاری از کشورها عملکردهای خود را به رغم گسترش قدرت رسانهها،حفظ کردهاند.بهترین تعریف از روند جاری،«رسانهای شدن» است که در آن نهادهای سیاسی به طرز فزایندهای به رسانهها وابسته بوده و به کمک رسانههای همگانی شکل میگیرند ولی با همه اینها،همچنان عملکردها و روندهای سیاسی را تحت کنترل دارند.
خلاصه ماشینی:
"ناقدان استدلال میکنند آنچه که رسانهها در مورد سیاست در ایالات متحده و نیز سایر کشورهای جهان ارائه میدهند(نمایشهای تلویزیونی مبتنی بر جنگ تصاویر،کشمکش بین شخصیتها،نظرسنجیها و بازاریابی، همه بحران آفرینیهای ژورنالیستی که روزبهروز جنبهء تجاری بیشتری پیدا میکنند)بحث پیرامون ایدهها،آرمانها، مسایل و منافع حیاتی مردم را تضعیف- اگر نه نابود-کرده است و از طریق رفتار با رأی دهندگان نه به عنوان شهروند بلکه به عنوان مصرفکننده انفعالی سیاست رسانهای شده،آنها[رأیدهندگان]را تحقیر میکند.
از جمله اینکه:نهادهای دموکراتیک سنتی ارتباطی به واسطه وجود ارتباط الکترونیکی سریع و مستقیم بین رأیدهندگان و مقامات،تضعیف و یا نابود خواهند شد؛رسانههای جدید با از بین بردن پیوندهای سیاسی و اجتماعی سنتی که حکومت را متحد و یکپارچه میسازد،رأیدهندگان را به چند دسته تقسیم خواهند کرد؛احزاب سیاسی عملکرد یا وظیفه خود را به عنوان ساختارهای سیاسی واسطه میان مردم و دولت از دست خواهند داد؛سیاستمداران زیرک و بیانضباط،اعمال نفوذ در افکار عمومی و ایجاد وفاق از طریق به کارگیری فنآوریهای نوین اطلاعرسانی را آسانتر خواهند یافت؛و سرانجام اینکه، رسانههای جدید خواهند توانست اشاعه افکار و رفتارهای کثرتگرایانه را آسانتر کنند.
به بیان دیگر،برخی از تحقیقات و پژوهشهای علمی انجام گرفته در زمینه ارتباطات سیاسی که مایه وحشت و نگرانی ناقدان شده است،ظاهرا بیش از حد روی انحرافات پدید آمده توسط عقدهء سیاست رسانهای در ایالات متحده متمرکز بوده و گرایش به نتیجهگیری از این تجربه امریکا دارد که نهادهای دموکراتیک که مورد حمله رسانهها قرار گرفتهاند در سطح جهان رو به کاهش دارد."