چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش راهبردهای خودتنظیمی دانشآموزان دبستان در حل مسائل
ریاضی (معمولی و غیرمعمولی) است. جامعه مورد مطالعة این پژوهش، دانشآموزان کلاس
چهارم دبستان شهرستان فسا بوده که از این جامعه 36 نفر از دانشآموزان کلاس چهارم
دبستانهای دخترانه و پسرانه به طور هدفمند انتخاب شدند. دادههای این پژوهش از
انجام تکالیف ریاضی، مشاهده عملکرد آزمودنیها ضمن انجام دادن تکالیف ریاضی و مصاحبه
دانشآموزان گردآوری شده است. تجزیه و تحلیل و تعبیر و تفسیر یافتهها نشان داد که
راهبردهای خودتنظیمی در حل مسائل معمولی ریاضی نقشی قابل توجه ندارند. در حالی که
این راهبردها نقشی مهم و قابل توجه در حل مسائل غیرمعمو لی ایفا میکنند.
خلاصه ماشینی:
"یافتههای مندرج در جدول شماره 1 نشان میدهد که عملکرد این گروه از دانشآموزان در برخورد با مسائل معمولی، به این صورت بود که توانستند با تشخیص آشنایی میان اجزای گوناگون مسئله، ارتباط برقرارکنند، مسئله را درک و مسیر حل مسئله را تعیین کنند و پس از آن به انجام دادن محاسبات پرداخته، به طور ذهنی به نظارت بر محاسبات خود بپردازند تا بتوانند اشکالات موجود در محاسبات خود را شناسایی و آنها را اصلاح کنند.
یافتههای مندرج در جدول شماره 2 نشان میدهد که راهبردهای خودتنظیمی این دانشآموزان در بر خورد با مسائل غیرمعمولی به این صورت است که توانستند با تشخیص نا آشنایی و با استفاده از راهبردهای گوناگون از قبیل باز خوانی، برگشت مکرر به صورت مسئله، خط کشیدن زیر نکات مهم، مکث کردن، خیره شدن به قسمتهای گوناگون مسئله، پرسیدن از مصاحبهگر، گذاشتن خودکار روی کلمات کلیدی و اعداد، صحبت کردن با خود، نوشتن خلاصه مسئله، برگردان کردن اعدادی که با حروف نوشته شده بودند، تشخیص اطلاعات اضافی و نامربوط در صورت مسئله و بیتوجهی به آنها، میان اجزای گوناگون مسئله ارتباط برقرار کنند و مسئله را درک و مسیر حل مسئله را تعیین کنند.
یافتههای مندرج در جدول شمارة 5 نشان میدهد که پردازشهای خودتنظیمی این گروه از دانشآموزان در حل مسائل معمولی به این صورت است که قادر بهایجاد ارتباط میان اجزای گوناگون مسئله نبودند و بدون توجه به همة شرایط مسئله، تنها با توجه به کلمات کلیدی یا سرنخهای موجود در بخشهای انتهایی مسئله، مسیر حل مسئله را تعیین کردند."