چکیده:
برای ارزشیابی ابعاد مختلف برنامه کاردانی آموزش فنیوحرفهای وزارت آموزش و پرورش، و پاسخ به سئوالهایی در خصوص جایگاه قانونی، ساختار سازمانی، برنامهها و محتوای درسی، نیروی انسانی، فضای آموزشی، امکانات و تجهیزات آموزشکدههای فنی و حرفهای، پایگاه اجتماعیاقتصادی و ویژگیهای شناختی و عاطفی دانشجویان و دانش آموختگان و نیز وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان آموزشکدههای فنیوحرفهای، تعداد 2300 نفر از دانشجویان، 793 نفر از فارغالتحصیلان 39 رشته تحصیلی، 500 نفر از مدرسان و 121 نفر از مدیران آموزشکدههای فنیوحرفهای کشور به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامههای محقق ساخته، مصاحبه و فرمهای اطلاعاتی جمعآوری شد. برای پردازش و تحلیل دادههای کمی از شاخصهای آماری (درصد فراوانی و نسبت) و برای تحلیل اطلاعات کیفی از شیوههای ناظر بر مطالعات کیفی (طبقهبندی، تلخیص، ترکیب) استفاده شد. مهمترین یافتههای پژوهش به شرح زیر خلاصه شده است:
شواهد به دست آمده بر وجود ابهام ها و تعارض های متعدد درباره فلسفه، اهداف، سیاست های کلان، راهبردها و جایگاه قانونی دوره های کاردانی آموزش فنی و حرفه ای، دلالت دارند. تفکیک برنامهریزی و اجرای دوره پنج ساله به صورت یک دوره سه ساله و سپس دوه دو ساله کاردانی، پیوستگی و انسجام عملی برنامه های آموزش فنیوحرفهای را با مانع بزرگی مواجه ساخته است. کمیت و کیفیت منابع انسانی، امکانات کالبدی و فضای آموزشی آموزشکده ها رضایت بخش نیست. ویژگیهای شناختی و عاطفی اغلب دانشجویان و فارغ التحصیلان با انتظارات رشته تحصیلی آنها هماهنگ نیست. وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان آموزشکده ها مناسب ارزیابی نمیشود. بیکاری حدود 28درصد افرادی که به امید اشتغال زودتر و بهتر به آموزشکده ها روی آورده اند از وجود مسئلهای جدی حکایت میکند. در مجموع، با توجه به یافتههای این تحقیق، پیشنهادهایی برای تجدیدنظر در برنامه های کاردانی آموزش فنی و حرفه ای ارائه شد.
To evaluate post-secondary career and technical education courses running by the ministry of education، 2300 students، 793 graduates from 39 academic disciplines، 500 teachers and 121 managers of career and technical education colleges have been selected as research sample، using random sampling method. The required data were collected using questionnaires، interviews and data forms. Quantitative data were processed and analyzed using descriptive statistics (frequency percentage and ratio) and qualitative data were analyzed using qualitative methods (classification، summarization، combination). The research findings implicitly indicated that there is ambiguity and multiple conflicts in philosophy، main goals، macro policy، strategies and legal status of mentioned career and technical education courses. The implementation of mentioned continuous five years post-secondary course has failed and the separation of its planning and implementation in the form of three and two years postsecondary courses has leaded in great obstacles for coherence and consistency of career and technical education programs. Quantity and quality of human resources، facilities and educational setting of colleges is not satisfactory.Majority of students and graduates’ cognitive and emotional characteristics are not consistent with the expectations of their profession. Unemployment of almost 28% of those who entered such colleges with hope to gain better job as soon as possible، evidently indicates that there is a serious problem. Considering these findings، some recommendations were proposed for reforming planning and implementation of career and technical education and training courses.
خلاصه ماشینی:
"بحث و نتیجهگیری انتظار منطقی این است که توسعۀ آموزشکدههای فنی و حرفهای از یک مبنای نظری قابلدفاع تبعیت کند و افزایش تعداد آموزشکدهها و دانشجویان و ایجاد رشتههای جدید متناسب باامکانات و منابع موجود انجام شود و همچنین،در ایجاد آموزشکده به نیازهای جامعه و فراگیرانتوجه شود تا از انباشت فارغ التحصیلان در بعضی از رشتهها جلوگیری شود.
حدود 70 درصد فارغ التحصیلان توانایی خود را در زمینهمهارتهای مورد انتظار رشته تحصیلی کافی ارزیابی کردهاند،اما با توجه به سایر شواهد به دستآمده و نیز مجموعه شرایط آموزشکدهها(کافی نبودن و به روز نبودن تجهیزات،وضعیت نامناسبنیروی انسانی،عدم انجام کامل و صحیح کارآموزی در محیطهای واقعی کار،عدم تطابق محتوابا نیازهای روز تکنولوژی و بازار کار و پررنگ شدن صبغه دانشگاهی و نظری آموزشکدههایفنی و حرفهای)نمیتوان در زمینه پاسخگویی آموزشها به نیازهای شغلی اطمینان داشت.
یافتههای مطالعه حاضر و سایر شواهد پژوهشی(برای مثال،یوسفینژاد،1379؛فرزانجو،1378)بر وجود ابهامها و تعارضهای متعدد درباره مبانی نظری دورههای کاردانی آموزشفنی و حرفهای،جایگاه قانونی آموزشکدههای فنی و حرفهای،پیوستگی یا گسستگی دورههایکاردانی،تولیت آموزشکدهها و ارتباط آن با وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم،تحقیقاتو فنآوری،کیفیت جذب و استخدام نیروی انسانی،منابع مالی،فضا و تجهیزات،دلالت دارند.
بررسی و ارزشیابی فارغ التحصیلان آموزشکدههای فنی و حرفهای وابسته به وزارتآموزش و پرورش در استان سیستان و بلوچستان و ارتباط رشته تحصیلی با اشتغال آنها در سالهای 73-1372 تا 78-1377(گزارش تحقیق)."