چکیده:
رشد مهارت های تفکر انتقادی اغلب به عنوان مهم ترین دلیل برای آموزش رسمی ذکر شده است، به این دلیل که توانایی تفکر انتقادی برای موفقیت در جهان معاصر که در آن دانش جدید ایجاد شده به سرعت در حال تغییر است، ضروری تلقی می شود. با توجه به این واقعیت است که نوجوانی توسط پژوهشگران مربوط ساختار مغز به عنوان گزینه مطلوب برای توسعه فرایندهای شناختی سطح بالاتر به رسمیت شناخته شده است، ما در آموزش تفکر انتقادی برای دانش آموزان دبیرستانی تمرکز نمودیم. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر با مدل هالپرن بر مهارت تفکر انتقادی دانش آموزان دبیرستانی می باشد. روش تحقیق از نوع روش نیمه تجربی و طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 56 دانش آموز اول دبیرستان شهر یاسوج بودند که 28 نفر به عنوان گروه آزمایش برای آموزش مستقیم مهارت های تفکر و 28 نفر به عنوان گروه شاهد برای آموزش با برنامه جاری مدرسه انتخاب گردیدند. ابتدا، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون و گلیزر توسط دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل گردید. در گروه کنترل برنامه درسی معمول مدرسه اعمال گردید اما در گروه آزمایش از همان جلسه اول دانش آموزان به پنج گروه 6- 5 تقسیم شدند؛ و به مدت ده جلسه خرده مهارت تفکر انتقادی به صورت مستقیم آموزش دیدند. برای این منظور بر اساس مدل هالپرن برای گروه های دانش آموزان یک مسئله از زندگی واقعی شان ارائه شد. سپس فرصت کافی برای تفکر و تامل دانش آموزان داده شد؛ و در ادامه جلسه اعضای گروه ها پاسخ های خود را برای کلاس مطرح کردند و گروه هایی که پاسخ های درستی ارائه نمودند، مورد تشویق قرار گرفتند و در پایان هر جلسه در یک برگه محتوای مربوط به هر مهارت به دانش آموزان به صورت روشن و آشکار ارائه و توضیح های لازم داده شد. ابزار بکار گرفته شده در پژوهش، آزمون تفکر انتقادی واتسون - گلیزر بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد آموزش مستقیم مهارت های تفکر انتقادی موجب افزایش مهارت های تفکر انتقادی در گروه آزمایش شد. اهمیت مهارت های تفکر برای کسب موفقیت تحصیلی در مقطع دبیرستان و همچنین در محل کار، بعد از تحصیل در دوره متوسطه، و زندگی روزمره باعث می شود که استفاده از روش های مکمل آموزش ضرورتی روشن باشد.