چکیده:
در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش و در پی تغییرات وسیع اقتصادی – اجتماعی، موفقیت سازمان ها به کسب منابع مالی و مادی محدود نمی شود، بلکه منوط به دست یابی به سرمایه های نامشهودی است که به کمک آن ها می توان به برتری رقابتی پایدار رسید. در محیط راهبردی جدید، سازمان هایی پیشرفت خواهند کرد که خود را سازمانی یادگیرنده بدانند که هدفش بهبود مداوم سرمایه فکری است، زیرا سازمانی که قادر به افزایش سرمایه فکری خود نباشد، قادر به بقا نیست. لیکن علی رغم اهمیت فزاینده سرمایه فکری به عنوان منبع حیاتی برتری رقابتی سازمان ها، درک محدودی از آن وجود دارد. این در حالی است که مدیریت سرمایه فکری به مدیران سازمان ها اجازه خلق، پرورش، کنترل و حفظ یک منبع مستحکم مزیت رقابتی را می دهد؛ آن چه که به سادگی به تصرف رقبا در نخواهد. آمد مقاله حاضر چیستی و چگونگی مدیریت سرمایه فکری را در سازمان ها بررسی کرده است.
The age of knowledge-based economy and the award of vast economic - social organizations to successfully obtain financing and material is not limited to Intangible assets. In new strategic environments، organizations will improve to learn that they should know that the goal is to constantly improve intellectual capital (Bontise، 1998). Because organizations that can't increase their intellectual capital are not able to survive. But despite the growing importance of intellectual capital as a critical source of competitive advantage in organizations، there is limited understanding. However، the managers of intellectual capital management are allowed to create، develop، control and maintain a strong source of competitive advantage to hold the competition back (Bart، 2001). For this reason، the objective of this article is to review how intellectual capital management in organizations works.
خلاصه ماشینی:
[1386 از سوی دیگر، هوسمن و گودمن (١٩٩٩) طی مطالعه ای که در بیش از ٢٠٠ شـرکت در ایالات متحده آمریکا انجام دادند، به این نتیجه دسـت یافتنـد کـه بـیش از نیمـی از آن ها، براستفاده از روش های جدید اندازه گیری که بر ارزش سرمایه های غیر سـنتی از قبیل سرمایۀ انسانی و مشتری تأکید دارد، اقـدام کـرده انـد[٢٠٠٠ ,Sullivan] زیـرا معتقدند سرمایۀ فکری به سازمان ها اجـازه مـی دهـد، از طریـق تولیـدات و خـدمات ، فراینــدهای تجــاری و ســاختار ســازمانی جدیــد، بــه ســود بیشــتری دســت یابنــد [٢٠٠٨ ,Schiuma ,٢٠٠٦ ,Swart ] بـرای مثـال ، دارایـی هـای نـاملموس نسـبت بـه دارایی های ملموس شرکت های موفق و شاخص دنیا از ٣٨ درصد در سـال ١٩٨٢ بـه ٨٥ درصد در سال ٢٠٠٠ ارتقا یافته و در سال های اخیر به مراتب رشد بیشـتری کـرده است .
علاوه بر این ، تحقیقات انجام شده طی سه دهه گذشته نشان می دهند که : * به منظور تضمین مدیریت کارای سازمان ها، منـابع نامشـهود بایـد شناسـایی، انـدازه گیری و مدیریت شوند؛ * رابطۀ معناداری بین اغلب سرمایه گـذاریهـا در منـابع نامشـهود و درامـد حاصـل از آن ها و خلق ارزش در سازمان ها وجود دارد؛ * منابع نامشهود عامل عمدة رشد و پیشرفت جوامع هستند و اندازه گیری آن ها بـرای طراحی و اجرای سیاست های عمومی ضروری است [Sullivan, 2000] لیکن با وجود تایید گستردة اهمیـت راهبـردی سـرمایۀ فکـری در خلـق و افـزایش ارزش سازمان ها، اعم از خصوصی یا دولتی، شناخت کمـی از چگـونگی شناسـایی و مدیریت سرمایۀ فکری وجود دارد.