چکیده:
در این مقاله، در ابتدا کارایی بانکهای دولتی با بانکهای خصوصی در کشور مقایسه شد. نتیجه به دست آمده نشان داد شاخص های کارایی بانکهای دولتی به مراتب کمتر از بانکهای خصوصی است. سپس با تبعیت از نظریه داده بنیاد به عنوان روش تحقیق کیفی، با مصاحبه با مدیران صنعت بانکداری ایران، چرایی کارایی پایین تر بانکهای دولتی کشور در مقایسه با بانکهای خصوصی تحلیل شد. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کد گذاری انتخابی و کدگذاری محوری نشان داد بانکهای دولتی، با توجه به ماهیت دولتی آنها و شرایطی که بر آنها حاکم است با پدیده ای با عنوان بی نظمی سازمانی مواجه هستند. بی نظمی سازمانی سازمانی موجب می شود که مجموعه مصرف کنندگان منابع بانک به هدر دهندگان منابع تبدیل شوند. از طرف دیگر ساختار سازمانی ناکارا و فرهنگ سازمانی ناکارا نیز بر هدر دهی منابع به عنوان عوامل بستر و زمینه ساز تاثیر می گذارند. همچنین فقر اطلاعاتی و اسراف سازمانی نیز بر هدردهی منابع و تشدید آن تاثیر مضاعف می گذارند که این شرایط منجر به ناکارایی بانک های دولتی در صنعت بانکداری ایران می شود.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مطالب فوق و تحلیل دادههای جمعآوری شده از سوی جامعه آماری تحقیقپیشنهادات ذیل جهت افزایش کارایی بانکهای دولتی در مقایسه با بانکهای خصوصی در کشورارائه میگردد: *طراحی مکانیزمی برای فقرزدایی اطلاعاتی در بانکهای دولتی *جلوگیری از نمودهای پدیده اسراف سازمانی در بانکهای دولتی *طراحی مکانیزمی به منظور بررسی و پیمایش مستمر میزان هدردهی منابع از سویمشتریان،منابع انسانی،شبکه شعب،کارکنان و مدیران و اتخاذ اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی *تلاش برای نهادینهسازی فرهنگ کار و تلاش مضاعف در بانکهای دولتی *بازنگری مجدد ساختار سازمانی بانکهای دولتی کشور متناسب با تغییرات محیطی *طراحی و ایجاد سیستم یکپارچه اعتبارسنجی مشتریان در صنعت بانکداری کشور *طراحی سازوکار یا رویهای به منظور بستن حسابهای راکد و با موجودی حد اقل(زیان ده)مشتریان بعد از دوره طولانی *تلاش برای گسترش فرهنگ استفاده از بانکداری الکترونیک *خارج کردن بانکهای دولتی از شمولیت هرنوع قانون پرداخت یکسان با توجه به ماهیتویژه و حساسیت مشاغل بانکی و تخصصی بودن آنها(قانون خدمات کشوری) *کاهش تدریجی و حذف الزامات دولتی برای مصارف بانکهای دولتی(اعم از تسهیلاتتکلیفی،تبصرهای،طرحهای زودبازده و غیره) *اتخاذ سیاستهایی به منظور کارمزد محور نمودن بانکها(به دلیل اتکای بالای درآمد بانکها بهسود دریافتی از تسهیلات به دلیل پایین بودن یا عدم امکان دریافت نرخ کارمزد دریافتی از سایرخدمات)."