چکیده:
بین سال های ١٨٩٠ تا ١٩٠٤، پس از جریان های ادبی واقع گرایی و طبیعت گرایـی، نویسـندگان درصدد ایجاد نوع جدیدی از رمان بودند. سرانجام رومن رولان (١٩٤٤-١٨٦٦)، در سال ١٩٠٤، بـا خلق رمان ژان کریستف نـوع جدیـدی از رمـان تحـت عنـوان "رمـان رودواره ای" را وارد عرصـۀ ادبیات فرانسه کرد. "رمان رودواره ای " به نوعی از رمان گفته میشود کـه بسـیار طـولانی و شـامل چندین جلد باشد. رولان در نگارش این رمان بلند از حیث زیباییشناسی بسیار متاثر از رمـان بلنـد جنگ و صلح ، شاهکار لئون تولستوی، نویسـندة روس ، بـوده اسـت . از طرفـی انتخـاب اصـطلاح "رمان رودواره ای" از جانب رولان بدون دلیل نبوده است . او در این رمان از تصویر رودخانـه بهـره فراوان برده و به زیبایی از آن در چندین مفهوم استعاری اسـتفاده کـرده و کـاربرد ایـن اصـطلاح را توجیه کرده است . به علاوه در آخـرین صـحنۀ رمـان ، در هنگـام مـرگ ژان کریسـتف ، از اسـطورة "سن کریستف " (کریستف مقدس ) و کهن الگوی "گذر از آب " نیز بهره برده است . بنابراین بـه ایـن نوع رمان نمیتوان تنها از منظر نوع ادبی نگریست . مطالعه حاضر بر آن است تـا ازسـه دیـدگاه اثـر رومن رولان را بررسی نماید: "رمان رودواره ای" به عنوان یـک نـوع ادبـی، تصـویر رود و معنـای استعاری آن و نیز نقش اسطوره و نماد در رمان ژان کریستف .
خلاصه ماشینی:
"بنـابراین اگـر از دیدگاه نوع ادبی به این رمان بنگریم کاربرد اصطلاح "رمان دوره ای" صـحیح اسـت چـرا کـه در ایـن رمان ، دوره 5 کاملی از زندگی ژان کریستف ، از تولد تا مرگ ، به تصویر کشیده شده است .
و رولان با تاثیر از این واقع گرایی، در رمان ژان کریستف جامعه عصر خـویش را بـه تصـویر مـیکشـد و قهرمانش پیوسته در جستجوی حقیقت است .
رولان به واسطه قهرمانش ، ژان کریستف ، کـه شـهروندی آلمانی است و در طول حیاتش مدتی در فرانسه ، ایتالیا و سوییس ساکن اسـت ، شـرایط اجتمـاعی ایـن کشورها، احزاب سیاسی و جریان های ادبی آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
ژان کریستف نیز که دارای ملیتی آلمانی است و در جوانی در فرانسه ساکن میشـود، بـا توجـه بـه اهداف ایده آلیستی رولان ، همچون رودخانه رن سبب ایجاد ارتباط بـین دو کشـور مـی شـود.
رولان نیز با تاثیر از این اسـطوره نـام کریسـتف را بـرای قهرمـان خـود برگزید و با الهام از آن آخرین صحنه رمان ، لحظه مرگ ژان کریستف ، را به تصـویر کشـید ,Rolland) .
80 نتیجه گیری رومن رولان اصطلاح "رمان رودواره ای" را برای ژان کریستف برگزید و در ایـن رمـان نـه تنهـا از تصویر"رود" مکرر استفاده کرد، بلکه از آن چندین معنای استعاری نیـز برداشـت کـرد.
بـا ایـن تفاوت که این رمان ها دیگر "رمان رودواره ای" نبودند؛ چرا که تنها از حیـث ظـاهری، کـه همـان بلنـد بودن رمان است ، به ژان کریستف شباهت داشتند و دیگر در آنها اثری از تصویر رودخانه پدیدار نبود."