چکیده:
قرن بیستم آبستن تغییر و تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی بوده است. ادبیات، هنر و علم نیز متاثر از وضعیت حاکم بر جامعه بودهاند. در اروپا، بهخصوص در فرانسه، نویسندگان بسیاری چه با آثارشان و چه با موضعگیریهایشان در عرصههای گوناگون، نام خود را در تاریخ ثبت کردهاند. ژولین میشل لریس از آن معدود نویسندگانیست که بهدلیل حضور مستمرشان در طول قرن، ردپای محونشدنی از خود بهجای گذاشته است. منتقدان معمولا برای تعیین جایگاهی برای او دچار مشکل میشوند و موقعیت ثابت و مشخصی را برایش نتوانستهاند در نظر بگیرند. عدهای او را شرححالنویس و شاعری متبحر میدانند که توانست تحولی عظیم در نگاه «خود» و استفاده از زبان، ایجاد کند. عدهای دیگر نیز، بهواسطة تحقیقات گستردهاش بر روی زبان، آداب و رسوم اقوام آفریقایی او را قومنگاری شایسته مینامند. ولی آیا نمیتوان ادعا کرد که این دو قلمرو نزد لریس نهتنها مغایرتی با یکدیگر ندارند، بلکه ردپایی از هر کدام در دیگری یافت میشود؟ بهعبارتی، آیا شعر و قومشعر، آنطور که میشل بوژور میگوید، مکمل یکدیگر و جداناپذیر نیستند؟
خلاصه ماشینی:
لـریس بـا ایـن کـار خـود، سـبک جدیـد و کاملـا متحـول شـده از خودشرح حـال نویسـی ارائـه می دهـد کـه تـا آن زمـان شـاید بـه اسـتثنای یکـی دو اثـر، بـر روی دلاوری های خـود شـرح حال نویس بنـا شـده بـود.
کتــاب meL’Afrique fanto مهم تــرین رهــاورد ســفر آفریقــایی لــریس محســوب می شـود کـه نـه تنها توجـه منتقـدان قوم شـناس بلکـه منتقـدان ادبـی را هـم بـه خـود جلـب کــرده اســت .
مســئله ای کــه دربــارة کارهــای قوم نگــاری لــریس مطــرح می شــود ایــن اســت کــه آیــا می توان رجـوع بـه قوم نگـاری را راهـی بـرای شـناخت خـود دانسـت ؟ و ایـن امـر ادعاهـای علم گرایی قوم نگاری را زیر سؤال نمی برد؟ از همــان ابتــدای کتــاب meL’Afrique fanto، خواننــده شــاهد راویایســت کــه بــا ذهنیــت و «ناخوداگــاه فرهنگــی »٢ خــود محــیط اطــراف را مشــاهده ، بررســی و قضــاوت می کنــد و از طریــق ارتبــاطی کــه بــا زن و مــرد آفریقــایی برقــرار می کنــد ســعی در حــذف شکاف فرضی موجـود کـرده و بـه شـناختی نـو از خـود (چـه بـه عنوان مـرد و چـه بـه عنوان انسـان سفیدپوسـت اروپـایی) دسـت می یابـد.
اسـتفادة ماهرانـه از زبـان در دیــالوگی ١ کـــه میـــان حــال و گذشـــته در جریـــان اســت ، اشـــارات وی بـــه اتفاقـــات سیاســیاجتمــاعی دوران خــود (همچــون جنــگ هــای جهــانی اول و دوم ) و پیونــد ایــن وقایع با تجارب شخصـی خـود، بـا روح ادبـی کـه در تـک تـک کلمـات می دمـد، همگـی از عــواملی هســتند کــه باعــث میشــود از لــریس نــه تنها بــه عنوان خــودشــرح حال نویس بلکــه یــک شورشــی بــی بــدیل یــاد شــود کــه در بطــن نوآوریهــا و دســتاوردهای فراوانــی ایــن حوزه است .