چکیده:
مفهوم پیرامتن را نخستینبار ژنت بهکار برد. بهباور او، پیرامتن آن چیزی است که متن نویسنده را به کالایی بهنام کتاب بدل میکند؛ یعنی عنوان، طرح روی جلد، توضیحات ناشر، مقدمه، پانوشتها و از این دست. هنگامی که کتابی از زبانی به زبان دیگری ترجمه میشود، پیرامتن جدیدی شکل میگیرد که با هدف تسهیل در دریافت متن توسط خوانندة جدید، بهجای فرهنگ مبدا، با بایستههای فرهنگ زبان مقصد همخوان است. گاهی عنوان تغییر میکند و گاهی طرح روی جلد، پانوشتهایی اضافه یا حذف میشود و توضیحات مترجم و آنچه پشت کتاب، به زبان اصلی درج شده بود، شکلی دیگر مییابد. این پیرامتن جدید را پیراترجمه مینامند. بدینسان، پیرامتن مربوط به چاپ کتاب به زبان اصلی است و پیراترجمه مربوط به چاپ کتاب به زبان دوم یا سوم و بسته به زبانی که بدان ترجمه میشود، شاکلههایش نیز تغییر مییابد. در این مقاله برآنیم تا با تحلیل نشانهشناختی و با تکیه بر آرای ژرار ژنت در گسترة پیرامتن، ترجمة فارسی به فرانسة پنج داستان کوتاه از محمود دولتآبادی را به زبان فرانسه بررسی کنیم و ببینیم چگونه فرآیند پیراترجمه، با توجه به اهمیت دریافت کتاب توسط خوانندة فرانسوی، پیرامتن کتاب فارسی را بهکلی نادیده میانگارد و آن را به پیرامتنی جدید، با اهدافی نوین تبدیل میکند.
خلاصه ماشینی:
تغییراتــی کــه در ترجمــۀ پیــرامتن کتــاب دولت آبــادی، توســط متــرجم و ناشــر فرانســوی اعمـال شـده اسـت ، بـه مـا بـه عنوان پژوهشـگر ایرانـی آشـنا بـا دو زبـان ، دو فرهنـگ و دو جهان ادبی، امکـان داد تـا از دیـدگاه ژرار ژنـت ، دربـارة اهمیـت پیـرامتن در دریافـت کتـاب اسـتفاده کنـیم و بـا تأمـل بـر ترجمـۀ پـنج داسـتان بیرحمانـه ، به مثابـۀ پـنج داسـتان کوتـاه برگزیده شــده از مجموعــۀ آثــار دولت آبــادی، ببینــیم چگونــه زیباییشناســی فحــوای کتــاب فارسـی، پـس از ترجمـه بـه زبـان فرانسـه ، قربـانی پیرامتنـی میشـود کـه رنـگ و بـویی از پیــرامتن فارســی و همچنــین جهــان بینی نویســنده در آن مشــهود نیســت ؛ بــه عبارت دیگــر، چیــزی بــه نــام پیراترجمــه در اثــری کــه در فرانســه بــه چــاپ رســیده مشــاهده نمیشــود؛ متـرجم و ناشـر فرانسـوی، پیـرامتن جدیـدی را خلـق کرده انـد کـه بـا توجـه بـه بایسـته های بــازار نشــر در فرانســه و حساســیت های خواننــدگان فرانســوی، متــأثر از پیام هــای تبلیغــاتی رســانه ها، شــکل گرفتــه اســت .
عشق آباد: روستایی در هشت کیلومتری مشهد درست است که روستایی بـه نـام عشـق آبـاد در خراسـان شـمالی وجـود دارد، امـا کسـی که با آثـار دولت آبـادی آشـنا باشـد میدانـد کـه منظـور از عشـق آبـاد، پایتخـت ترکمنسـتان اســت و در کتاب هــای دیگــر ایــن نویســنده ، ماننــد کلیــدر یــا روزگارســپری شــدة مــردم سالخورده نیز به ایـن اشـاره شـده کـه مردمـانی از سـبزوار، بـه قصـد تجـارت ، از راه زمینـی بـه عشـق آبـاد در ترکمنسـتان میرفتنـد و برخـی از آن هـا در زمسـتان های سـخت و جانکـاه در راه هلــاک میشــدند و اشــارة راوی بــه مــرگ پــدر قربــانعلی در داســتان گــاواره بــان در راه عشق آباد، از همین خاطرات سرچشمه میگیرد.