چکیده:
داستان جاناتان مرغ دریایی و شازده کوچولو گزارشی از سفرهایی تمثیلی برای رسیدن به کمالاند. کمپبل معتقد است قهرمان در سفر بهسوی ناخودآگاه نخست باید از سرزمینی که بدان خو گرفته عزیمت کند و سپس در مکانی ناآشنا، با نیروهایی ناشناخته رویارو شود و آزمونهایی را از سر بگذراند و سپس با رهاورد این سفر برای ایجاد تحول به سرزمین خویش بازگردد. پیرسن که از شارحان نظریة تکاسطورة ژوزف کمپبل است، اعتقاد دارد که قهرمان در طول سه مرحله سفر خود، باید دوازده کهنالگوی معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جوینده، ویرانگر، آفریننده، فرزانه، حکمران، لوده، عاشق و ساحر را در روان خویش بپرورد تا به مرحلة شناخت خویشتن و تولد دوباره برسد. بررسی دو داستان از این منظر، نشان میدهد که هر دو داستان این دوازده کهنالگو را در ژرفساخت خود در قالب نمادهایی پرورش دادهاند تا قهرمان را بهسوی فردیت رهنمون شوند. با این تفاوت که توالی مراحل ظهور برخی از این کهنالگوها در دو داستان با نظریة پیرسن رعایت نشده است.
Abstract
The story “Jonathan Livingston Seagull” by Richard Bach and the story “the Little Prince” by Antoine de Saint-Exupéry which have been written in the form of two pilots, and are reports of allegorical journeys for self-knowledge and perfection. Campbell believes that on a journey to the unconscious the heroes must first leave their land for an unknown land, and face with unknown forces and passes experiences and then return to their homeland with the help of this journey to make a transformation. Pearson, who is a contributor to Joseph Campbell's single-mythological theory, believes that during three stages of the journey, the hero must develop twelve Jungian archetype: innocent, orphan, warrior, patron, cursor, destroyer, creator, old man, ruler, farce, lover and the witch in his own psyche to reach the stage of self-knowledge and rebirth. A review of two stories from this perspective, suggests that both stories have raised these twelve patterns in their deepest structure in the form of symbols that lead the hero toward individuality. However, the sequence of the emergence of some Jungian archetypes in two stories is not observed by Pearson’s theory.
خلاصه ماشینی:
نقد تطبيقي سفر قهرمان درون در داستان هاي «جاناتان مرغ دريايي» و «شازده کوچولو» براساس نظريۀ پيرسن راحله عبداله زاده برزو* (گروه زبان و ادبيات فارسي ، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد شيروان ، شيروان ، ايران ) محمد ريحاني (گروه زبان و ادبيات فارسي ، دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد شيروان ، شيروان ، ايران ) چکيده داســتان جاناتــان مــرغ دريــايي و شــازده کوچولــو گزارشــي از ســفرهايي تمثيلــي بــراي رسيدن بـه کمال انـد.
کمپبـل معتقـد اسـت قهرمـان در سـفر به سـوي ناخودآگـاه نخسـت بايــد از ســرزميني کــه بــدان خــو گرفتــه عزيمــت کنــد و ســپس در مکــاني ناآشــنا، بــا نيروهايي ناشـناخته رويـارو شـود و آزمون هـايي را از سـر بگذرانـد و سـپس بـا رهـاورد ايـن سـفر بــراي ايجـاد تحـول بـه سـرزمين خــويش بـازگردد.
پيرســن کـه از شـارحان نظريۀ تـک اسـطورة ژوزف کمپبـل اسـت ، اعتقـاد دارد کـه قهرمـان در طـول سـه مرحلـه ســفر خــود، بايــد دوازده کهن الگــوي معصــوم ، يتــيم ، جنگجــو، حــامي، جوينــده ، ويرانگــر، آفريننــده ، فرزانــه ، حکمــران ، لــوده ، عاشــق و ســاحر را در روان خــويش بپـرورد تـا بـه مرحلـۀ شـناخت خويشـتن و تولـد دوبـاره برسـد.
وظيفــۀ قهرمــان ، بــازکردن گــوشِ جــان بــراي دريافــت نــداي پيکــي اســت کــه از عــالم بــرون يــا درون او را بــه خــود فراميخواند تـا بـا رهـا کـردن تعلقـات ، پـاي در راه سـفري نهـد و در طـول مسـير بـا رنـج ، عشق و مرگ روبـرو و وجـود او دگرگـون شـود.
او ميخواسـت راز زنـدگي را بـا فـوج بـه اشـتراک بگـذارد؛ زيـرا تـا وقتـي قهرمـان در حيطـۀ منــافع شخصــي عمــل ميکنــد، در پــرورش خــود مــؤثر اســت و آن گــاه کــه بــه کارهــاي اخلـاقي ميپـردازد، بـه پـرورش فراخـود کمـک ميکنـد (پيرسـن ، ١٣٩٤، ص .